مرغان شاخسار طرب
نویسنده:
کالین مک کالو
مترجم:
فرشته طاهری
امتیاز دهید
مرغان شاخسار طرب (پرنده خارزار)
✔️ داستان درباره دختر نوجوان و بسیار زیبایی است به نام مگ. درجایی که مگ نوجوان زندگی میکند کشیش کاتولیک و خوش قیافه ای به نام پدرر الف هم زندگی میکند که در بسیاری از مواقع به مگ کمک میکند. سالها میگذرد مگ تبدیل به دخترجوان و دلربایی میشود. وی عشق پدر رالف را هنوز در سینه دارد اما پدر رالف نمیتواند عشق وی را بپذیرد...
بیشتر
✔️ داستان درباره دختر نوجوان و بسیار زیبایی است به نام مگ. درجایی که مگ نوجوان زندگی میکند کشیش کاتولیک و خوش قیافه ای به نام پدرر الف هم زندگی میکند که در بسیاری از مواقع به مگ کمک میکند. سالها میگذرد مگ تبدیل به دخترجوان و دلربایی میشود. وی عشق پدر رالف را هنوز در سینه دارد اما پدر رالف نمیتواند عشق وی را بپذیرد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مرغان شاخسار طرب
البته مدتیه ک دیگه مثل قبل نمیتونم فارغ از همه چیز فقط بخونم ، بهتره بگم یه ترس عمیق داشت در وجودم شکل میگرفت ک نکنه کتابخوانی هم یه دوره ای داشت و مثل دوره ی خوب مدرسه ک طی شد این دوره هم رفته ک رفته، نکنه غرق دنیای مجازی شدم، و هزار و یک نکنه ی دیگه. ب خودم اومدم. "پرنده ی خارزار" _ عنوانی ک خوشتر از "مرغان شاخسار طرب" هست و ترجمه ی دقیق تر عنوان اصلی کتاب، ب کمکم اومد.پرنده ای افسانه ای ک روی جلد کتاب درموردش نوشته در تموم عمرش فقط یک مرتبه میخونه اما چنان شیرین ک بلبل ب گرد پاش نمیرسه.{البته ک توضیح پشت جلد اینقدر عامیانه نیست;-)} این پرنده روی بلندترین و تیزترین خار موجود میشینه و آواز سر میده و در حال مرگ گوشنوازترین آواز رو ب بقیه هدیه میکنه. نوای خوش پرنده و صد البته قلم جادویی خانم مک کالو مسحورم کردن. در این بین "خود مگی پنداری" هم ب کمک اومد و من کتابو دوروزه خوندم. رابطه ی مگی و عروسکش اگنس، رابطه ی من و "ندا" بود:x.... ندایی ک هنوزم عاشقانه دوستش دارم و برخلاف اگنس برای مگی برام چیزی بیشتر از عروسکه.
خلاصه اینکه: کتاب رو دوست داشتم...بخونین شاید دوست داشته باشین.
جمله ای از کتاب:
"مگی باورش نمیشد عروسکها و دختربچه ها بتوانند مال هم باشند."
گذشت زمانو خیلی قشنگ نشون میده. اونموقع هنوز بچه بودم درست درکش نمیکردم ولی الان وقتی به روزهای رفته نگاه میکنم خیلی بیشتر با این کتاب ارتباط برقرار میکنم >3 :(
یک بار خوندنش می ارزه
به نظرم شخصیت مگی از شخصیت مادرش تاثیرگرفته و در واقع امتداد وجود اوست و بعد دختر مگی ادامه دهنده ی شیوه ی مادرش در زندگیه
یادمه وقتی شروع به خوندن کتاب کردم ابتدا گمان کردم شخصیت اول رمان، مگی، قراره کار شگرفی کنه و پیرو اون حسابی من خواننده رو متحول کنه اما در نهایت چنین نبود.[/quote]
پدر رالف برای اجرای مراسم عشای ربانی به «درویدا» مزرعه پیرزنی ثروتمند به نام خانم کارسون وارد میشود؛ مری کارسون به پدر رالف جوان علاقهای نهان و عیان دارد؛ مری کارسون برای با دعوت از برادر فقیرش پدی و خانوادهاش برای زندگی در درویدا؛ زندگی افراد زیادی را وارد مرحله جدیدی میکند، به خصوص مگی، دختر کوچک و نابالغ خانواده پدی که با توجه خاص پدر رالف همراه است. علاقه مگی به پدر رالف در کودکی، تبدیل به عشق در دوران جوانی میشود. پدر رالف نیز در این عشق دو طرفه نهانی دچار کشمکشی درونی میان علاقه به مگی و محدودیتها و باکرگی کشیش بودن میشود و در نهایت با ارثی که از وصیت نامه مری کار سون به او میرسد راه واتیکان را در پیش میگیرد و به عشق مگی نوجوان پشت میکند. مگی نیز با لوک که مردی ولنگار و پول پرست است ازدواجی بدون عشق میکند؛ سرانجام اختلافش با لوک باعث تنفر مگی از او و دخترشان جسی میشود.
از طرفی کشیش رالف که به جاه و مقامی روحانی رسیده نمیتواند مگی را فراموش کند و باری دیگر سرنوشت این دو را کنار هم قرار میدهد تقدیری که حاصلش پسری به نام دین میشود. پس از سالها دین در جوانی میخواهد به راه پدر کشیش اش برود، پدری که تا زمان مرگ دین؛ پدر رالف از وجودش ناآگاه است ...
داستان پرنده خارزار روایت جدال آدمی با سرنوشت و تقدیر خویش، تقابل غرور و عشق، بایدها و نبایدها و چراهای بی پاسخ زندگی است.خط اصلی روایی داستان،سرگذشت زندگی زنان خانواده کلیری خصوصاً سرگذشت مگی است. سرگذشت جدال آنها با سرنوشت و شکستن قوانین اجتماعی که نتیجه آن هزینه و رنجی است که بر آنها وارد میشود.
حکایت جدال زنان خانواده با سرنوشت و تقدیر خویش به مانند جدال با گرما، گرد و خاک و حشرات همیشگی استرالیا خلاصی ناپذیر و محکوم به شکست است.
داستان میراثی که از مادر به دختر و از پدر به پسر میرسد. مگی همان راهی را میرود که سالها قبل مادرش فیونا طی کرده. فیونا به مردی دل میبندد که متأهل است و از او صاحب پسری میشود در نهایت پسرش فرانک را که حاصل عشقش به مرد متأهل است از دست میدهد.مگی نیز راه مادر را در پی میگیرد عاشق کشیش میشود و با نبایدهای زندگی و اجتماع به جنگ میرود او نیز صاحب پسری میشود پسری از یک کشیش، قسمتی از وجود یک کشیش که حتی کلیساها نیز نمیتوانند آن را داشته باشند. اما سر انجام مگی نیز مانند مادرش نمیتواند با تقدیر الهی به جنگ برود و چیزی را که نباید به دست میآورده را از دست میدهد؛ پسرش دین.
خطوط فرعی روایی داستان مربوط به روابط میان اعضای خانواده کلیری با هم و در تقابل با اجتماع،آتش سوزی،مرگ اعضای خانواده، درگیری در جنگ و...است.
یک بار خوندنش می ارزه
به نظرم شخصیت مگی از شخصیت مادرش تاثیرگرفته و در واقع امتداد وجود اوست و بعد دختر مگی ادامه دهنده ی شیوه ی مادرش در زندگیه
یادمه وقتی شروع به خوندن کتاب کردم ابتدا گمان کردم شخصیت اول رمان، مگی، قراره کار شگرفی کنه و پیرو اون حسابی من خواننده رو متحول کنه اما در نهایت چنین نبود.